۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه

عشق به زندگی

<div style="direction:rtl;text-align:right">عشق به زندگی</div>:
وبلاگها را که میخوندم دیدم خیلیها از اینکه دنیا به پایان نرسیده خوشحال نیستند. امبولانس باید صدا کنیم  این  ملت افسرده را جمع کنیم. این نشان میده که واقعا امید به زندگی و شادی در ما چقدر پایین امده.

من که برام مهم نبود شاید باور نکرده بودم. اما دلم میخواست از ان دسته ادم هایی بودم که برای این سه روز تاریکی کپسول های پیک نیکی شون را پر کرده بودند واذوقه کنار گذاشته بودند.

سه روزی که قرار بود هوا تا منهای پنجاه درجه پایین بیاد و گاز تو لوله یخ بزنه تنظیم کردن موتور خانه ساختمان چاره ساز نبود. اما امید انها و تمایلشان به زندگی زیبا بود. انهایی که از اینکه عنوان کنند ترسیده اند ابا نداشتند. انهایی که دلشوره داشتند. انهایی که از اینکه از ابراز اینکه افسانه مایا ها را باور کرده اند شرمشان نشد.

انهایی که مثل من این همه بی تفاوت نبودند. به انها حسادت میکنم.

به ادم هایی که اینقدر زندگی را دوست دارند حسادت میکنم. مثل من خونسرد نبودند اما میلشان به زندگی زیاد بود. چیزهایی دارند که از از دست دادنش میترسند.

دسته‌بندی شده در: کلا. Tagged: زن